داستان کوه

داستان کوه، داستان پر فراز و نشیب زندگی است.

وضعیت مالی برنامه برودپیک - به قلم کیومرث بابازاده

به عنوان سازمان دهنده برنامه وظیفه خود می دانم در مورد مسائل مالی این برنامه توضیحات زیر را ارائه کنم.

ابتدا باید خاطر نشان کنم هزینه های برنامه های مستقل کوهنوردی تماما بر عهده شرکت کنندگان است. باشگاه ها و گروه ها در حد توان و امکانات و با توجه به اهمیت برنامه ها کمک های مالی و تدارکاتی خود را در اختیار شرکت کنندگان قرار می دهند. برای برنامه های بزرگ ممکن است بتوان بخشی از هزینه ها را توسط کمک های مالی دوستان و شرکت ها یا جذب اسپانسر تامین نمود. ولی در نهایت خود نفرات شرکت کننده اند که متعهد به پرداخت هزینه ها هستند.

با توجه به هزینه های زیاد برنامه های هیمالیا نوردی مشکلات مالی همواره و برای همه وجود داشته است. این مشکلات نه مختص به ما بوده و نه موضوع جدید و تازه ای است. حتی فدراسیون کوهنوردی بارها در برنامه هایی که نام صعودهای ملی را به خود می گرفتند بخشی از هزینه ها را از خود نفرات شرکت کننده طلب می کرد.

 

به هر حال بعد از مکاتباتی که بوسیله آیدین، رامین، و من و با کمک آقای طالبی (از هیمالیا نوردان هیئت کوه نوردی لواسان) با شرکت های پاکستانی ارائه کننده خدمات صورت گرفت سرانجام با شرکت ای تی پی بر سر 4850 دلار برای هر نفر در ازای خدمات معمول به توافق رسیدیم. از جمله دلایلی که این شرکت انتخاب شد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف. سابقه ای که این شرکت مخصوصا در منطقه بالتورو دارد و همه ساله گروه های زیادی را به منطقه می فرستد.

ب. روابط نزدیکی که اقای اشرف عمان با انجمن کوهنوردان، آقای همایون بختیاری، فدراسیون کوهنوردی پاکستان و سایر مقامات دولتی دارد.

ج. سابقه و اعتباری که به واسطه اجرای برنامه های سال 88 و 90 نزد این شرکت ایجاد شده بود.

د. تخفیف ویژه ای که این شرکت به این برنامه داد. یعنی از 5250 دلار به 4850 دلار.

 

بعد از رشد سرسام آور قیمت دلار هزینه های ریالی که برای برنامه سال 92 پیش بینی کرده بودیم در مدت کوتاهی به 2.5 برابر افزایش پیدا کرد. همچنین نتوانستیم هیچ اسپانسری پیدا کنیم. جلساتی با اعضا تیم برگزار و کلیه مشکلات با آنها در میان گذاشته شد. خوشبختانه در این مرحله آقای پورقاسم، از مدیران شرکت KGT و از اعضا باشگاه آرش، حاضر شد مبلغی که برای صعود خود به کوهستان های آلپ از طرف شرکت خود می گرفت را در اختیار این برنامه قرار دهد – مبلغی در حدود 20 تا 30 میلیون تومان. در ضمن آقای محمدی همچون چند برنامه گذشته هزینه ارسال بار از ایران به پاکستان را که بالغ بر 1.5 میلیون تومان می شد بر عهده گرفت.

 

اما هنوز مبلغ زیادی کمبود داشتیم. من به این نتیجه رسیدم که با توجه به تجربه و توان بالای نفرات تیم بهتر است به جای آنکه یک مصرف کننده صرف در کمپ اصلی باشم سهم خود را در اختیار نفرات تیم قرار دهم.

این موضوع را با رامین شجاعی، نفرات تیم و کمیته فنی باشگاه در میان گذاشتم و همگی هر چند با تاسف ولی با توجه به تجربه ای که از سال های قبل بر روی ارتفاعات اندوخته شده بود نظر مرا پذیرفته و متفقا" قبول کردند که سرپرستی برنامه به آقای رامین شجاعی که مدیر فنی تیم نیز بود محول گردد (به این موضوع قبلا اشاره کرده ام و بعدا جداگانه باز به آن خواهم پرداخت).

 

تا آن موقع صحبت های پراکنده ای در مورد شرکت پویا در برنامه به وسیله نفرات مطرح می شد. ولی من با توجه به برنامه در دست اجرای باشگاه دماوند در هیمالیا احتمال آن را ضعیف می دانستم  (پویا عضو باشگاه دماوند بود). هر چند موضوع را با وحید بهرامی (سرپرست برنامه باشگاه دماوند) در میان گذاشته و ایشان اعلام کردند در صورت محقق شدن برنامه باشگاه دماوند سخت به وجود پویا به عنوان کوه نوردی فنی و توانا احتیاج دارند.

 

چند هفته قبل از عزیمت تیم ما، برنامه باشگاه دماوند به علت عدم همکاری اسپانسر لغو شد. با آقای بهرامی تماس گرفتم و قرار شد پویا به اندازه بقیه نفرات پول بدهد و مابقی سهم او را باشگاه دماوند تامین نماید. البته باشگاه دماوند موفق به پرداخت مابقی سهم پویا نشد که البته گله گذاری هم نیست.

در نهایت قرار شد ما 20000 دلار از هزینه های ارزی را بپردازیم و مابقی را آقای بختیاری به عهده بگیرد که در شرایط عادی مبلغی بین 6000 تا 7000 دلار می شد.

 

خلاصه تراز مالی زمان اعزام به شرح زیر است (مبالغ به تومان است):

دریافت پرداخت
پرداخت نقدی ۴ نفر از اعضای تیم

27,800,000

نظام وظیفه

30,000,000

گروه KGT

20,000,000

بلیط، تدارکات غذایی ، دارو، بیمه و...

13,000,000

کمبود نقدی

50,200,000

خرید 15000 دلار

55,000,000

جمع دریافت

98,000,000

جمع پرداخت

98,000,000

 
در این تراز 4850 دلاری که رامین مستقیم به ATP پرداخت نمود، 350 دلار مکمل های غذایی و 1700 دلار بلیط تورنتو به اسلام آباد، همچنین 1.5 میلیون تومانی که عباس محمدی بابت ارسال بارها پرداخت کرد منظور نگردیده است.

 

از مبلغی که در زمان حرکت تیم کسر داشتیم، 15 میلیون تومان جهت خروج پویا به وسیله خانواده کیوان و 15 میلیون تومان دیگر به وسیله من برای خروج آیدین به نظام وظیفه پرداخت شد و مبلغ 20200000 تومان بقیه نیز در روز خرید ارز یعنی یکشنبه 19 خرداد به وسیله من پرداخت گردید.

 

بعد از حرکت تیم مبلغ 5 میلیون تومان به وسیله انجمن کوه نوردان ایران و تلاش شخصی آقای عزت عمرانی عضو محترم هیئت مدیره و مبلغی حدود 5 میلیون تومان دیگر به وسیله اعضای آرش به حساب برنامه واریز گردید.

 

به این ترتیب هزینه های مالی برنامه در حد نیاز تامین گردید. برای مخارج خاص و پیش بینی نشده علاوه بر تعهدی که آقای بختیاری به شرکت ای تی پی داده بود، بر روی کارت های  اعتباری رامین هم می توانستیم حساب کنیم.

 

با توجه به شرایطی که بعد از برنامه پیش آمد مبلغی که به شرکت ای تی پی بدهکاریم بیش از 6000-7000 دلاری است که پیش بینی کرده بودیم. جزئیات آن موارد به علاوه هزینه های ارتباطات و امداد بعدا به اطلاع خواهد رسید.

***

عکس با کیفیت بالا مربوط به نقطه زرد رنگ را می توانید از اینجا

http:/dastanekouh.persiangig.com/image/broadpeak_92/YellowSpot_hr.JPG

 دانلود کنید.


برچسب‌ها: برودپیک 92, کیومرث بابازاده
+ نوشته شده در  جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 5:41  توسط رامین شجاعی  | 

گزارش برنامه برودپیک 92

گزارش جامع برنامه برودپیک 92 را تقدیم حضورتان می کنم. در این گزارش سعی کردم تا جایی که مقدور بود، علاوه بر شرح آنچه در برنامه گذشت، جزئیاتی را ذکر کنم که به چگونگی اتخاذ بعضی تصمیمات خاص مربوط می شد. طبیعتا ذکر همه جزئیات در این گزارش مقدور و ممکن نیست. خوانندگان محترم، صاحب نظرین، و منتقدین می توانند سوالات خود را مستقیما به ایمیل من یا ایمیل باشگاه آرش بفرستند و یا در بخش نظرات همین وبلاگ مطرح کنند. در مرحله بعد، و در طی چند پست، به سوالاتی که در این گزارش به آنها پاسخ داده نشده یا نیاز به توضیحات بیشتری دارد خواهم پرداخت. ذکر این نکته لازم است که سوالاتی که تاکنون مطرح شده را جمع آوری و دسته بندی کرده ام و به تدریج و با توجه به اولویت به آنها پاسخ خواهم داد.

در این بین و بنا به ضرورت به نقدهایی که به نظرم وارد نیست پاسخ خواهم داد. قطعا جلسات کارشناسی و آسیب شناسی متعددی برگزار خواهد شد و امیدوارم پس از آن شاهد نقدهای منصفانه و همه جانبه باشیم. نظرات کارشناسی کوهنوردان ایرانی و خارجی را خواهم شنید و در آخر نظر خود در باره اشکالات و نقاط مثبت و منفی این برنامه به اطلاع عموم خواهم رساند.

گزارش برنامه را از اینجا دانلود کنید.

پ. ن. 1: فکر می کنم در مورد اینکه چرا و چطور مسئولیت همه برنامه را بر عهده گرفته ام باید بیشتر توضیح دهم. همانطور که در آن یادداشت ذکر کردم مسئولیت برنامه از نظر فنی و هر آنچه مربوط به خود صعود می باشد بر عهده من بوده است. مثلا اگر من تشخیص می دادم که مشکلات مالی تیم بر صعود تاثیر خواهد گذاشت یا نمی بایست این مسئولیت را بپذیرم یا از آقای بابازده می خواستم این مشکلات را حل کند وگرنه به برنامه نخواهیم رفت. حال ممکن است پرسیده شود که چرا آقای بابازاده من را به عنوان مسئول فنی و سرپرست انتخاب کرده و چرا باشگاه آرش بر این انتخاب صحه گذاشته است. این سوال به نظرم منطقی است و امیدوارم آقای بابازاده و مسئولین باشگاه آرش در موقع خود به آن پاسخ دهند.

پ. ن. 2: در میان نقدهای گوناگونی که تا به حال انجام شده نقد آقای ذبیح الله جمیدی در باره برنامه برودپیک انعکاسی در سایت ها و وبلاگ های کوهنوردی نیافت حتی آنها که وظیفه خود را اطلاع رسانی بی طرفانه اعلام کرده اند. این نقد را در اینجا بخوانید.

پی نوشت 3: دوست عزیز و نادیده ام آقای محمدرضا خداخواه نامه ای خطاب به من نوشته است. تا کنون او بهتر از هر کسی وضعیت مرا درک کرده است. با تشکر از وی به خاطر همدردی صمیمانه اش، شما را به خواندن این نامه دعوت می کنم. 


برچسب‌ها: برودپیک 92
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۲ساعت 17:45  توسط رامین شجاعی  | 

روز شمار برنامه برودپیک

قبل از برنامه به اعضا تیم قول دادم که اجازه نخواهم داد ترس یا حواشی کوهنوردی در تصمیماتم تاثیر بگذارد. به این قول در برنامه پایبند ماندم. حالا بعد از این ضایعه دردناک قصد دارم بازهم به این قول پایبند باشم و نگذارم مسائل حاشیه ای آنچه حق این عزیزان، خانواده های محترمشان و جامعه کوهنوردی است تاثیر گذارد.

در این چند روز و با مراجعه به سایتهای خبری و وبلاگهای کوهنوردی متوجه شدم اطلاعات غلطی در بین مردم در مورد این صعود در گردش است. به نوبه خود از این بابت پوزش می طلبم و سعی دارم در این گزارش روزشمار تا آنجا که ممکن است به بعضی از این شبهات خاتمه دهم. این گزارش حاوی نقد و تحلیل نیست و فقط به ذکر وقایع و توضیحاتی روشنگرانه پرداخته ام که شخصا شاهد آنها بوده ام.


برچسب‌ها: برودپیک 92
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۲ساعت 19:31  توسط رامین شجاعی  | 

اولین صعود زمستانی خط الراس پسنده کوه تا قله ی خرسان شمالی - گزارش ضمیمه - به قلم آیدین بزرگی

همان طور که قول داده بودیم گزارش تکمیلی و ضمیمه ی این برنامه را در چند بخش زیر ارائه می کنیم:

اول تقدیر و تشکر از همه ی دوستانی که به ما لطف داشتند، به خصوص دوستانی که با نظرات ارزشمند خودشان به نقد این برنامه پرداختند. همچنین تشکر ویژه دارم از دوستان عزیزم آقای شجاعی و خانم ابریشمی، جناب نصیری، گروه کوهنوردی همت شمیران و دست اندرکاران سایت کوه نامه  و همه ی کسانی که به انتشار این گزارش کمک کردند. 

·        نظرات وبلاگ ها

1-  دوستی اشاره به تعداد نفرات تیم کرده بودند و نظرشان این بود که دو نفر برای اجرای این برنامه تعداد کمی بوده است.


برچسب‌ها: آیدین بزرگی
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۲ساعت 19:55  توسط رامین شجاعی  | 

اولین صعود زمستانی خط الراس پسنده کوه تا قله ی خرسان شمالی - قسمت آخر - به قلم آیدین بزرگی

جانپناه سیاه سنگ با آنکه از هر لحاظ و به خصوص به خاطر جای زیاد و نداشتن سقف کوتاه، از چادر بهتر بود، ولی یک بدی داشت. با وزش باد پودر برف وارد آن می شد. تمام سوراخ ها و درب ورودی و هر جایی را که به ذهنمان می رسید پوشانده بودیم، ولی فایده نداشت. قبل از خوابیدن باید کیسه خوابهایمان را که مانند چوب سفت شده بودند، خشک می کردیم. پویا کیسه خوابش را دور خودش می پیچید و بعد کت پرش را روی آن می پوشید! من هم آن را پشت و رو می کردم و وارد قسمت خیسش می شدم، چون داخل آن خشک بود و باید بیرونش هم خشک می شد تا کم کم به داخل سرایت نکند. اما بی فایده بود. چرا که در طول شب دوباره خیس می شد. صبح چهارشنبه که بیدار شدیم، روی کیسه خوابهایمان پودر برف نشسته بود. آنها را تکاندیم. گویی خشک نگه داشتن کیسه خواب راه حلی ندارد. قبلا کیسه ی بیواک را هم امتحان کرده بودم، ولی کار را خرابتر می کرد! چرا که رطوبت بدن، میان کیسه خواب و کیسه بیواک یخ می زند و باعث خیسی بیشتر می شود.

 


برچسب‌ها: آیدین بزرگی
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۱ساعت 0:45  توسط رامین شجاعی  | 

اولین صعود زمستانی خط الراس پسنده کوه تا قله ی خرسان شمالی - 4 - به قلم آیدین بزرگی

شب سردی داشتیم. داخل چادر 14 درجه زیر صفر بود، ولی باد زیادی نمی وزید. دلمان نمی خواست از کیسه خوابهایمان جدا شویم. بالاخره 7 صبح این کار را کردیم. ولی آنقدر وقت را کشتیم تا آفتاب به چادرمان بتابد. موقعیت گردنه ی سیاه سنگ ها به نحوی است که خورشید به محض بالا آمدن به آن می تابد. همین که هوا کمی گرم شد، سریع چادر را جمع کردیم. تا اینجا هم دیر شده بود. ساعت حدود 9:15 بود. نگاهی خریدارانه به سیاه سنگ ها انداختیم. حس کوه نوردی مان دهلیزی را نشانه گرفته بود که مملو از برف بود و در بالاترین نقطه ای قرار داشت که دیده می شد. هر دو هم نظر بودیم که باید از آنجا عبور کنیم، پس به راه افتادیم.


برچسب‌ها: آیدین بزرگی
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۱ساعت 1:19  توسط رامین شجاعی  | 

اولین صعود زمستانی خط الراس پسنده کوه تا قله ی خرسان شمالی - 3 - به قلم آیدین بزرگی

دوشنبه صبح ساعت 6 بیدار شدیم. شب گذشته ماهیچه های پایم گرفته بودند، ولی آنقدر آب خورده بودیم همه چیز به حالت اول بازگشته بود. دیگر پاهایم درد نمی کردند. شب گذشته شبی آرام و گرم بود. دمای داخل چادر حدود 7 درجه زیر صفر و ارتفاع حدود 3900 متر بود. بادی هم وجود نداشت. مانند یک شب بهاری بود! با این حال معضل اول برنامه های چند روزه زمستانی داشت کارش را شروع می کرد. کیسه خوابهایمان به خاطر تعرق چادر نم دار شده بودند. اما فرصتی برای خشک کردن آنها وجود نداشت! باید آن را به شب موکول می کردیم! شبهای زمستانی شب های بدی هستند! انگار قنداق شده ای و داخل قنداقت هم انواع و اقسام وسایل را به زور چپانده اند! از هر کجای کیسه خوابم و به خصوص کت پرم یک چیز درمی آمد! کت پرم کم مانده بود پاره شود! پویا هم همینطور. از آنجایی که قبلا پاهایم سرمازده و حساس شده بودند باید خیلی از آنها مراقبت می کردم! بنابراین جورابها و پوشهای کفشم دائما داخل کت پرم بودند. به علاوه کفشهایم را هم از نوعی انتخاب کرده بودم که بافتهای پارچه ای و الیافی کمی داشته باشند تا در طول شب یخ نزنند و سریع خشک شوند!

 

امتداد خط الراس از گردنه ی مارشنو

 

 


برچسب‌ها: آیدین بزرگی
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 6:7  توسط رامین شجاعی  | 

اولین صعود زمستانی خط الراس پسنده کوه تا قله ی خرسان شمالی - 2 - به قلم آیدین بزرگی

ساعت 16 روز شنبه 21 بهمن بود که به قرارگاه رودبارک رسیدیم. خیلی شلوغ بود. اولین تیم مستقل از رودبارک موفق شده بود پس از چند روز تلاش و درگیری با هوای خراب قله تخت سلیمان را صعود کند. برایم بسیار جالب بود که خانواده های آنان، همه در قرارگاه رودبارک گرد هم آمده بودند و برای آنها جشن کوچکی گرفته بودند. همدلی عجیبی بود که در باشگاههای بزرگ و پر ادعای تهرانی دیده نمی شود. طی چند سالی که در باشگاه آرش بودم هیچ گاه ندیدم کسی صعود موفق و شایسته ای انجام دهد و مورد تشویق قرار بگیرد! حتی رسم گزارش دادن و نقد و بررسی هم نه تنها در آرش که در اغلب باشگاههای بزرگ و قدیمی یا از بین رفته و یا کم کم در حال از بین رفتن است. ولی آنجا آن همدلی خیلی زیبا بود. دلگرمی و پشتوانه ای برای تیم مستقل رودبارک بود تا خود را دریابد و بداند که می تواند. با آن پتانسیلی که در آن منطقه از ایران برای کوهنوردی وجود دارد قطعا این تیم با همکاری و برنامه ریزی می تواند در سالهای آینده اندیشه هایی همانند نسلهای پیشین، در سر بپروراند و موجبات رشد کوهنوردی ایران و رودبارک را فراهم آورد. شاید لحظه ای حسودی ام شد، قبطه خوردم. من و پویا می دانستیم اگر هم در این برنامه موفق شویم باید بار تمام خستگیمان را خودمان به دوش بکشیم. می دانستیم که حتی باید حق استهلاک وسایلی را پرداخت کنیم که از باشگاههایمان به امانت گرفته بودیم. ولی ما برای دل خودمان به این برنامه رفتیم. حتی تعداد کسانی که در باشگاههای ما از برنامه ی ما خبر داشتند کمتر از تعداد انگشتان یک دست بود! شاید هم اینطوری بهتر بود! حاشیه هایش کمتر بود. اما آنجا، برای تیم رودبارک خوشحال بودم که داشتند در چنین فضای گرم و دوستانه ای پیشرفت می کردند و می دانستم در آن فضا راه چند ساله یک ساله خواهند رفت، راه آنان تا حد زیادی هموارتر از راه ما بود. در میان آنان دوست عزیزم عامر ازوجی هم بود. با هم کمی راجع به کم و کیف برنامه و وضعیت منطقه صحبت کردیم، اما دیگر داشتیم زیاد از حد وقت را تلف می کردیم. خانم ابریشمی و احسان که ما را تا رودبارک همراهی کرده بودند باید باز می گشتند. لباسهای شهری مان را عوض کردیم و وقتی صندل شهری جایش را به کفشهای دوپوش داد ما را کمی به خود آورد. تا آن لحظه آنقدر اطرافمان شلوغ بود که یادمان رفته بود برای چه به اینجا آمده ایم. با دوستان خداحافظی کردیم و کم کم آماده شدیم تا برای یک هفته فقط با هم باشیم و مراقب هم.


برچسب‌ها: آیدین بزرگی
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 7:57  توسط رامین شجاعی  | 

اولین صعود زمستانی خط الراس پسنده کوه تا قله ی خرسان شمالی - 1 - به قلم آیدین بزرگی

ماه گذشته آیدین بزرگی و پویا کیوان موفق شدند برای اولین بار خط الراس پسنده کوه تا خرسان شمالی را در زمستان صعود کنند. ضمن تبریک فراوان به آنها بخش اول گزارش زیبای آیدین از این صعود را با هم بخوانیم.

***

نمی دانم  از کجا باید شروع کنم. آخر اصلا قصدم نوشتن یک گزارش نیست. روزشمار و دادن ساعت و این جور چیزها به درد کسی نمی خورد! دردی را از کسی دوا نمی کند. اسمش گزارش است، ولی نمی خواهم فقط یک گزارش باشد. حرفهای زیادی وجود دارد که در پس این گزارش می توان نوشت. حرفهایی که دلیل و بهانه ی شکل گیری این به اصطلاح گزارشند. هدفم از نوشتن، خود نمایی و خود را به رخ کشیدن هم نیست که اگر این بود با توسل به روشهایی دیگر یا انجام صعودهایی بی مغز ولی دهان پر کن، میسر تر می نمود. دلم پر است. هدفم این است خالی اش کنم. هدفم این است که برای مرگ کوهنوردی ایران که در شرف است سوگنامه ای بنویسم. شاید هم نه، هدف این است راه حلی بیابیم تا بار دیگر کوهنوردی ایران را به دست تو، من، او و هر کس دیگر که عاشق کوه است، احیا کنیم

(می توانید فایل پی دی اف را از اینجا دانلود کنید یا در ادامه متن گزارش را بخوانید)


برچسب‌ها: آیدین بزرگی
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱ساعت 7:45  توسط رامین شجاعی  | 

صعود انفرادی مسیر آرش - آیدین بزرگی - قسمت آخر

شب سردي بود. اما چون راحت دراز كشيده بودم توانستم خوب بخوابم. صبح ساعت 7 بيدار شدم. تا كمي جمع و جور كنم و صبحانه بخورم ساعت حدود 8:30 شد. طنابها و ابزارهايم را مرتب كردم و صعود را آغاز نمودم. هنوز اميدوار بودم كه امروز مسير را تمام خواهم كرد، اما مطمئن نبودم! بالاي طاقچه ي آرش يك بيرون زدگي بزرگ به شكل مثلث وجود دارد كه اگر از سمت چپ صعود آن را آغاز مي كردم بسيار ساده بود. حتي طبيعي هم مي توانستم آن را صعود كنم، ولي اصلا اين به ذهنم نرسيد! مسير را از سمت راست با شكافي بسيار باريك شروع كردم. تنها يك ميخ حدود دو متر بالاتر ميديم و چيز ديگري وجود نداشت. با سختي زيادي آن طول را صعود كردم. فقط با ابزارهاي مينياتوري و ميخهاي برگه اي كه بيش از سه چهار سانتيمتر در شكاف فرو نمي رفتند. بسيار بادقت و هوشيار بودم تا حركت اضافي يا شوك بي مورد به مياني هايم وارد نكنم. حدود 45 دقيقه طول كشيد تا حدود 20 متر صعود كنم و به بالاي آن مثلث بيرون زده از ديواره برسم. وقتي به پايين نگاه كردم فهميدم كه چه اشتباهي مرتكب شدم. اگر از سمت چپ صعود مي كردم با صرف وقت و انرژي كمتري به بالا مي رسيدم. آنجا سمت راست يك كنج بزرگ وجود داشت، سه ميخ و يك طناب قديمي پوسيده. معلوم بود آن كارگاه ابتداي طول طالقان- شهسوار بوده است. ميخها قديمي و پوسيده بودند، بنابراين خودم كارگاه زدم. با يك فرند و يك ترايكم بزرگ. از يك ميخ هم به عنوان پشتيبان كارگاه استفاده كردم. ادامه...

***

در صورت اشکال در دریافت فایل با من (رامین شجاعی) تماس بگیرید تا با ایمیل برایتان ارسال کنم.

 


برچسب‌ها: آیدین بزرگی, صعود انفرادی مسیر آرش
+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مهر ۱۳۹۱ساعت 5:44  توسط رامین شجاعی  | 

صعود انفرادی مسیر آرش - آیدین بزرگی - 2

کارگاه اصلی مسیر آرش که همان سالهای 61 تا 63 مورد استفاده قرار می گرفت، منقار سنگ بزرگی بود که می شد گرد پیری را بر روی آن دید. طنابچه ای پوسیده دور سنگی که دیگر بر اثر فرسایش کمر خم کرده بود و آماده بود تا پایان عمرش فرا برسد و به پایین سقوط کند. در عوض کارگاه جدید که یک متر بالاتر قرار داشت با دو رول و سیم بکسل مجهز شده بود. با توجه به اطلاعاتی که داشتم کارگاههای مسیر تا طاقچه ی آرش توسط 3 تن از اعضای باشگاه در سال 85 ترمیم شده بودند. اعضای تیم ترمیم مهدی عزیزی، فرشاد فتحی و مصطفی موسوی بودند. مهدی که امروز دیگر در جمع ما نیست و من فقط نام او را شنیده ام. اولین روزی که به باشگاه آرش رفتم تا در آنجا عضو شوم با در بسته ای روبر شدم که آگهی ترحیم مهدی به شیشه ی آن چسبیده بود و حالا در هر کارگاه یادش را زنده می کردم. زمستان 85 بود که او در همین علم کوه و بر روی گرده آلمانها جاودانه شد. ادامه...


برچسب‌ها: آیدین بزرگی, صعود انفرادی مسیر آرش
+ نوشته شده در  شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 8:20  توسط رامین شجاعی  | 

صعود انفرادی مسیر آرش - آیدین بزرگی - 1

دوست عزیزم آیدین بزرگی تابستان امسال موفق شد مسیر آرش بر روی دیواره علم کوه را به صورت انفرادی صعود کند. مسیر آرش دومین مسیر ایرانی ها بر روی دیواره علم کوه است که طی سالهی ۶۱-۶۳ توسط اعضا باشگاه (در آن زمان گروه) آرش صعود شد. این مسیر یکی از زیباترین و فنی ترین مسیرها بر روی این مشکلترین دیواره ایران است. ضمن تبریک فراوان به آیدین، با هم قسمت اول این گزارش زیبا را که وی برایمان تهیه کرده است می خوانیم. 

***

همیشه دیدن دیواره ی شمالی علم کوه حس خاصی از صلابت و استواری را در من زنده می کرد. تا پیش از این تنها دوبار در فصل تابستان و دو بار هم در فصل زمستان فرصت آن را پیدا کرده بودم تا پا در منطقه ی تخت سلیمان و علم چال بگذارم. زمستان 86 اولین ملاقات من با این دیواره ی مسحور کننده بود که سر تاپایش را برف سفید کرده بود. تابستان 87 وقتی برای صعود آن آمدم به تشخیص سرپرست برنامه از صعود آن منع شدم، هر چند این موضوع برایم بار سنگینی بود، ولی باعث تحولی بزرگ در دیدگاه من نسبت به کوهنوردی شد. به جرات می توانم بگویم پیشرفت من در سطح کوهنوردی درست بعد از آن مخالفت شروع شد، چرا که فهمیدم باید روی پای خودم باشم و به قدری رشد کنم که خود برای خود تصمیم بگیرم نه دیگران. ادامه...


برچسب‌ها: آیدین بزرگی, صعود انفرادی مسیر آرش
+ نوشته شده در  شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 19:26  توسط رامین شجاعی  |